پرهامپرهام، تا این لحظه: 12 سال و 2 روز سن داره

پرهام یعنی مهربون

سلام

نهمین نوشته واسه پرهام گلم

سلام نازمامان خنده دارشدی باچسب داری واسه خودت ریش وسبیل میذاریی ماازشمال پریشب برگشتیم خوش گذشت خونه امیرپارسا هم رفتیم حلیم پختن امیرپارسامیکروفن وارگ وطبل داشت وای که چقدرذوق کرده بودی فدات بشه مامان باعمه آتنا اینااومدیم دیروز وقت دکترداشتن دیشب هم رفتیم خونه صبا اینا بااسباب بازیهاش کلی بازی کردی خاله عاقله بنده خداخیلی زحمت کشیده بود.عمه اینا دوساعتی میشه که برگشتن شمال خدابه همراهشون.فرداهم احتمالا" مادرجون ودایی کامبیز میان چون پنجشنبه خداقبول کنه میخوایم شله زرد بپزیم  راستی آتلیه رفتی رونگفتم اصلا"نمیذاشتی عکس بگیره  ...
25 آذر 1393

هشتمین نوشته واسه پرهام گلم

سلام نازدونه خیلی نمیتونم بنویسم چون منتظربابایی هستیم که بیاد میخواهیم بریم بابل.شما نشتین داری سی دی زنبورک رونگاه میکنی  عمرمن وبابا خیلی دوست داریم    ...
19 آذر 1393

هفتمین نوشته واسه پرهام گلم

سلام پسرمامان الان داری شربت پرتقال باکیک میخوری(به اقول خودت یه چیز خوشمزه ) نوش جونت خوردی گفتی ممنون فدات شم.آخرهفته میریم شمال مادرجون یکشنبه صبح زیارت عاشورا داره.جلسه این ماه هم خونه فاطمه ایناست دوستات هستن کلی بازی میکنین وخوش میگذره بهت ...
17 آذر 1393

ششمین نوشته واسه پرهام گلم

سلام همه زندگیم وای پرهامی صبح خیلی حالت بدبود خیلی ترسیده بودم  سردیت کرده بود همینطورمیلرزیدی 2تاپتو روت انداخته بوذم تنت گرم نمیشدخداروشکر الان خیلی بهتری داری پنگول نگاه میکنی. دیروز رفته بودیم پیش پدرجون به شماکه خیلی خوش گذشت قطار(مترو)سوارشدی اوراوره(سرسره)بازی کردی تازه اتوتوس (اتوبوس) هم سوار شدی   این عکس هم چندروز پیش گرفتیم رفته بودیم بیرون گفتی کش سرمیخوام(خونه آنیتاوآوینا دیده بودی) خلاصه اومدیم خونه گفتی موهام روکش بزن شدی این آقا پرهام ...
15 آذر 1393

پنجمین نوشته واسه پرهام گلم

سلام سلام ستاره چشاتوهیچکی نداره الان گل پسرسوارسه چرخه اش شده وداره حرکات....وای الان میافتی خب بخیرگذشت.بابایی سرکاره شماهم میگی مامان انوش میوه بخوریم چشم نازدونه.فعلا" ...
13 آذر 1393

چهارمین نوشته واسه پرهام گلم

سلام گل گلی به اقول خودت گوشی تلفن رومیگیری:سلام خوبم... هواابری شده بابایی اداره است شماهم تازه لالا کردین به ذوق اینکه از خواب بیدارشدی وبابااومد بریم اور اوره (سرسره)سواری .امروز نهاربرات ماهی درست کرده بودم دوست داری ولی بابایی زنگ زد بهش گفتی قرمه سبزی خوردی علاقه خیلی زیادی به قرمه سبزی داری    این هم عکس های نی نی نازنازی بودیه ...
12 آذر 1393